چرا همش وارد رابطه های سمی می شم ؟
شاید برای شما هم پیش آماده باشد که مدام حس کنید اتفاقاتی در رابطه عاطفی شما رخ میدهد که شما را آزاد میدهد ولی آن را تحمل می کنید و بجای اینکه دوباره تکرار نشود ، به صورت مکرر در حال تکرار شدن است . به خودتان میگویید که دیگر فلان اشتباه را تحمل نخواهید کرد، دیگر کمتر از آنچه که شایستهاش هستید را قبول نخواهید کرد و یا حتی تصمیم می گیرید در رابطه ای که هیچ سودی برای شما ندارد و نیازهای شما در آن نادیده گرفته می شود ، نمانید. اما نه تنها نمی توانید از این رابطه خارج شوید بلکه اگر خارج هم شوید دوباره وارد رابطه ای مشابه می شوید که همان اشتباهات در مورد شما تکرار می شود .
ممکنه است با خودتان فکر کنید که برای یک رابطه دوطرفه ساخته نشده اید و لیاقت داشتن آرامش را ندارید و مدام باید رابطه های سمی را تحمل کنید. ولی در واقع اینطور نیست.
اینجا یک حقیقت ناراحتکننده وجود دارد: گاهی اوقات شما به روابط مضر جذب میشوید. شما تلههای روانی را با امنیت اشتباه میگیرید، به نشانههای خطر نگاه می کنید و هم زمان به دنبال نقاط مثبت می گردید و خودتان را گول میزنید . به خیال خودتان فکر می کنید که در حال دیدن نیمه پرِ لیوان هستید در حالی که اینطور نیست.
در واقع شما به صورت ناخودآگاه جذب رابطه ها و افراد سمی میشوید.
تعریف یک شریک سمی
قبل از اینکه بفهمیم چگونه از یک رابطه سمی رها شویم، بیایید درباره اینکه یک رابطه سمی واقعاً چیست صحبت کنیم.
امروزه همه به شریک سابق خود لقب سمی یا خودشیفته میدهند. روابط دارای بالا و پایینها و مشکلات سختی هستند که باید بر آنها غلبه کرد و نمی توان به هر بهانه ای به هر کسی برچسب سمی بودن زد.
سمی بودن واقعی به عنوان الگوهای مداومی ظاهر میشود که عزت نفس شما را کاهش میدهند، بیاحترامی میکنند و اهمیت وجود و حضور شما را نادیده می گیرد و این موضوع به صورت مداوم تکرار می شود.
نشانههای دقیق یک شریک عاطفی سمی
- بی اهمیت بودن افکار شما: وقتی احساسات خود را بیان میکنید یا دیدگاه متفاوتی را مطرح میکنید، آن ها نظرات شما را نادیده میگیرند. انگار احساسات و افکار شما به اندازه احساسات آنها اهمیت ندارند.
- غرور بچگانه : آنها میتوانند ببینند که شما ناراحت هستید، اما آنچه مهم است، خودشان هستند. احساسات آنها، نیازهای آنها و درست بودن حرفهای آنها.
- خودخواهی: در این رابطه هیچ تبادلنظر وجود ندارد. شما میدهید و آنها میگیرند. آنها کنجکاو نیستند که چه اتفاقی در دنیای درونی شما میافتد. آنچه مهم است، تفسیر آنها از رابطه شماست.
- سرزنش: آنها شما را برای اعمال خود سرزنش میکنند، “تو باعث شدی این کار را بکنم! تو باعث شدی دیوانه بشوم! من مشکل نیستم، تو هستی!” آنها ممکن است دیدگاه شما را برای به دست آوردن کنترل و توجیه رفتار خود دستکاری کنند.چنان این رفتار را ماهرانه انجام میدهند که گاهی خود شما هم باور می کنید که مشکل اصلی شما هستید.
- عدم مسئولیتپذیری: هیچ چیز تقصیر آنها نیست، تقصیر شماست. آن ها انتظار دارند که برای اشتباهاتشان بخشش های بیپایان دریافت کنند اما به ندرت به سمت شما توجه میکنند. آنها قربانی هستند، نه شما. البته در اصل اوضاع برعکس است.
- مشکلات اعتماد: آنها به شما اعتماد ندارند، حتی اگر هیچ دلیلی برای عدم اعتماد به شما نداشته باشند. بدتر از آن، آن ها نمیتوانند شما را به خاطر مشکلات گذشته ببخشند و به کینههای قدیمی چسبیدهاند.
- عدم حمایت: شما مسائل عاطفی خود را با او به اشتراک میگذارید و احساس نمیکنید که به طور معناداری حمایت میشوید. به جای آن، برخی از مکالمات را با احساس عدم درک، تحقیر، ناامیدی و ناکافی بودن ترک میکنید.
- ارتباط سمی: هر لحظه احتمال جنگ وجود دارد. بسیاری از مسائل، حل نشده زیر فرش جارو میشوند و شما شروع به قدم زدن بر روی تخممرغها میکنید(در همین حد اوضاع شکننده است) .همیشه در تلاش هستید تا از درگیری جلوگیری کنید.
- اعتماد به نفس پایین: شما دیگر در تصمیمگیری احساس اعتماد به نفس نمیکنید و شروع به شک کردن به قضاوت خود میکنید.
قسمت گیجکننده این است که هنوز هم لحظات خوبی وجود دارد. به همین دلیل است که شما میمانید. شما زمانهایی را به یاد میآورید که همه چیز عالی به نظر میرسید و میتوانید احساس کنید که او چقدر برای شما اهمیت قائل است.
اما پذیرش یک رابطه که اینقدر به شما آسیب میزند، شما را به شدت آزار میدهد.
شما هر چقدر تلاش می کنید نمی توانید به راحتی از این رابطه سمی خلاص شوید و از او دور شوید. انگار که به نوعی خودآزاری مبتلا هستید و دوست دارید که عذاب بکشید.
نشانههایی که نشان می دهد ممکن است در یک رابطه ناسالم باشید
الگوهای تکراری و عواملی که بر انتخاب شریک عاطفی تأثیر میگذارند
فروید در این باره می گوید:
این حالت ریشه در اجبار به تکرار دارد. کششی ناخودآگاه به الگوهای تکرار شوند و ناهنجار گذشته با این تصور که دیگر در حل این مشکلات استاد شده اید و این بار می توانید از پس آن بر بیایید. مثل اینکه شما محبتی از پدر ندیده اید و تلاش می کنید با فردی شبیه به پدرتان رابطه برقرار کنید تا شاید اینبار بتوانید او را طبق نیاز خودتان تغییر دهید و اینبار از او محبت کسب کنید در حالی که هیچ وقت موفق به این کار نمی شوید ولی مدام به تلاشتان ادامه میدهید
شناسایی ویژگیهای مشترک در میان شرکای گذشته
شروع به جستجوی الگوها در تاریخچه قرارهای خود کنید. این تمرین به شما کمک میکند هر گونه تمها و رفتارهای تکراری را کشف کنید. در اینجا چند سوال برای پرسیدن از خودتان وجود دارد:
- چه نوع افرادی را انتخاب میکنید؟
- آیا ویژگیهایی در شما (مانند نیاز به همدردی، صبر، آسیبپذیری و غیره) وجود دارد که ممکن است به طور ناخواسته روابط سمی را به سمت شما جذب کند؟
- این روابط معمولاً چگونه به پایان میرسند؟
- آیا عوامل مشترکی در جدایی وجود دارد؟
- رفتارها یا کلمات شرکای قبلی شما چه چیزی درباره خودتان به شما گفته است؟
- چقدر این احساسات با آنچه در دوران کودکی تجربه کردهاید شباهت دارد؟
- آیا رفتارهایی را که ناسالم بودند، قبول کردید؟ اگر بله، آنها چه بودند؟ چرا توانستید این رفتارهای ناسالم را قبول کنید؟
- آیا مدام جذب نوع خاصی از افراد می شوید؟
حالا، درباره افرادی که به آنها جذب شدهاید، یادداشت کنید:
- آنها چه ویژگیهای مشترکی داشتند؟
- آیا کمبودهای عاطفی خودتان را در آنها جستجو می کردید؟
- چرا با وجود اینکه این رابطه فاقد ارزشهای اصلی بود، آن را قبول کردید؟
- آیا هرگز احساس می کردید که لیاقت احترام و تعهد را ندارید؟
شناسایی این الگوها میتواند به شما کمک کند از جذب شرکای سمی در آینده جلوگیری کنید.
استراتژیهایی برای شناسایی و تغییر الگوهای مضر
پس از شناسایی الگوهای مضر، گام بعدی یادگیری نحوه اعتماد خود است.
اگر در ابتدای شروع یک رابطه جدید احساس می کنید که :
- چیزی اشتباه است
- مطمئن نیستم که این فرد برای من خوب است
- احساس نمیکنم که بتوانم خودم باشم
اگر این احساسات را دارید ، بجای اینکه از شدت عشق کور شوید و در دام یک رابطه سمی بیافتید ، سریعا از آن خارج شوید.
رویکرد دیگری این است که با افرادی خارج از کسانی که معمولا به آنها جذب میشوید ، خود قرار بگذارید. ممکن است مفید باشد که از فیلترهای سطحی قرار ملاقات (قد، سن، اوضاع مالی، هیکل و تیپ و قیافه ) فراتر بروید تا بتوانید نشانههای دیگر مانند مهربانی، درک، صداقت و ثبات را در اولویت قرار دهید.
وقتی قبل از جدیتر کردن رابطه، به دنبال نشانههای سالم، بالغ و خودآگاه باشید، در نهایت به روابط سالمتری خواهید رسید. غیرقابل مذاکرههای خود را بپذیرید و هر گونه ارتباطی که نمیتواند به طور بنیادی این ویژگیها را از ابتدا ارائه دهد، رها کنید.
برای خودتان یک خط قرمز در رابطه تعیین کنید.
همه چیز با شما شروع میشود
احساس آزادی میکنید وقتی که مسئولیت انتخابهای خود را به عهده میگیرید. وقتی متوجه میشوید که شما یک شرکتکننده منفعل در روابط خود نیستید - شما همچنین مقصر مشترک هستید - احساس آزادی میکنید تا چرخه را بشکنید. با شناسایی نقش خود در الگوها، کنترل را دوباره به دست میآورید. این سطح از آگاهی به شما اجازه میدهد تا تصمیماتی بگیرید که به رفاه شما کمک کند.
نکته پایانی
هیچکس به طور اتفاقی در یک رابطه سمی قرار نمیگیرد. همه ما بهترین تلاش خود را میکنیم ولی گاهی مشکلاتی داریم که باعث می شود خودمان را در دام یک رابطه نادرست بیاندازیم.