تعبیر خواب تیراندازی » کشته شدن » جنگ » شلیک گلوله
دیدن خواب تیراندازی و شلیک کردن و حتی خواب جنگ شدیدا تحت تاثیر اخبار و شنیده های ماست. زمانی که در خبرها و یا فیلم ها صحنه های جنگ می بینیم و یا خبرهایی مبنی بر حمله کشوری به کشور دیگر را می شنویم ، ممکن است باعث شود تا در خواب صحنه های جنگ و حمله دشمن ببینیم .
رایج ترین خواب هایی که ممکن است در این مورد دیده شود عبارتنداز :
- دیدن خواب حمله دشمن با هلیکوپتر و تانک
- تیراندازی و شلیک کردن به دشمن
- تیر خوردن و خونریزی کردن
- مردن در اثر تیر خوردن
- و ….
زیگموند فروید در این مورد اعتقاد داشت که دیدن خواب جنگ و تیراندازی معنی خاصی ندارد و فقط به دلیل اخبار و فیلم هایی است که در طول روز می بینیم .
تعبیر خواب تیراندازی
برخی از روانشناسان اعتقاد دارند دیدن تیراندازی در خواب به این معنی است که شما می خواهید برخی از جنبه های بد شخصیتی خودتان را نابود کنید.
تعبیر خواب تیراندازی
تعبیر خواب تیر خوردن به سینه
اگر در خواب ببینید که تیر خوردید ، بسیار مهم است که به یاد بیاورید که این تیر به کدام بخش از بدن شما خورد. در بسیاری از خواب ها ، تیر به شکم ، سینه ، سر و یا دست و پا اصابت می کند.اگر ببینید که تیر به سر شما خورده است به این معنی است که شما حس می کنید باید در تفکرات و طرز فکر خودتان تغییرات بسیاری ایجاد کنید. اگر این تیر باعث مرگ شما شد به این معنی است که شما سعی خودتان را کرده اید ولی موفق به تغییر تفکراتتان نشده اید.
اگر تیر به سینه شما خورد به این معنی است که شما احساس می کنید به حمایت و کمک دیگران نیاز دارید. اگر این تیر به شکم شما خورد به این معنی است که شما از جانب یک زن تحت فشار روحی شدیدی قرار دارید و کیفیت زندگی شما تحت تاثیر قرار گرفته است . به هر دلیلی قادر نیستید به این زودی ها ، این زن را از زندگی خود بیرون کنید.
تعبیر خواب شنیدن رگبار مسلسل
اگر در خواب صدای رگبار مسلسل و شلیک گلوله را به صورت پی در پی بشنوید به این معنی است که شما نسبت به آینده بسیار نگران هستید. شما احساس می کنید در آینده ممکن است اتفاقاتی بیافتد که برای شما خطرناک و ناراحت کننده خواهد بود. ممکن است این خواب نشان دهنده احساس ناامنی کودک درون شما باشد .
کسانی در کودکی شاهد اختلافاتی بین پدر و مادر خود بوده اند و حتی کتک کار آنها را دیده اند شدیدا احساس ناامنی می کنند .نگران بودن از آینده و دلشوره داشتن از اینکه چه اتفاقی ممکن است در آینده رخ دهد ، از اثرات دیدن این مشاجرات است . احتمالا شما حس ناامیدی دارید و فکر می کنید دیگر نمی توانید به آرزوهای خودتان برسید . ممکن است کمی افسرده شده باشید.
تیر خوردن ولی زنده ماندن
اگر در خواب ببینید که تیر خوردید ولی زنده ماندید می تواند به این معنی باشد که شما حس می کنید کسانی می خواهند به شما ضربه بزنند ولی شما با قدرت در مقابل آنها ایستاده اید و شکست نمی خورید . این ضربه در اکثر اوقات ، ضربه مالی است .
اگر ببینید در حال تیراندازی هستید
می تواند به این معنی باشد که شما از کسی و یا چیزی بسیار خشمگین هستید . حس انتقام جویی در شما بسیار قوی است . احتمالا کسی به شما خیانتی کرده است و شما منتظر فرصتی هستید تا این خیانت را جبران کنید. در مسیر این جبران برای شما هیچ اهمیتی ندارد که ممکن است افراد بیگناه نیز در این میان آسیب ببینند. این خیانت می تواند خیانت مالی و یا خیانت جنسی باشد.
نمی توانید به درستی شلیک کنید
اگر در خواب ببینید که تفنگ دارید ولی هر چقدر تلاش می کنید نمی توانید هدف مورد نظرتان را بزنید . یا ممکن است اسلحه ای در دست دارید و حیوانی در حال حمله کردن به شما است و شما هر چقدر تلاش می کنید نمی توانید حیوان را مورد هدف قرار دهید.این خواب می تواند به این معنی باشد که شما دچار مشکلات و گرفتاری های زیادی شده اید.
این مشکلات زندگی شخصی شما را بسیار تحت تاثیر قرار داده است و شما می دانید که چه کسی باعث و بانی این مشکلات است . ولی متاسفانه احساس می کنید در مقابل او بی دفاع هستید و توان دفاع کردن از خودتان را ندارید. شما به تسلیم شدن در برابر مشکلات بسیار نزدیک هستید.
تعبیر خواب جنگ و جنگیدن
اگر در خواب ببینید که در میدان جنگ هستید می تواند به این معنی باشد که شما در مشکلات و گرفتارهای مختلف گیر کرده اید و احساس می کنید در این میدان تنها هستید و اطرافیان شما منتظر فرصت هستند تا به شما ضربه وارد کنند.شما احساس ضعف و تنهایی می کنید و هر لحظه ممکن است شکست بخورید.
تعبیر خواب تیر خوردن از جایی
اگر در خواب ببینید که تیر خوردید ولی نمی دانید چه کسی به شما شلیک کرد به این معنی است که شما دچار مشکل شده اید ولی هنوز نمی دانید این مشکل را چه کسی برایتان بوجود آورده است .
تیر خوردن و مردن در خواب
اگر در خواب ببینید که تیر خوردید و مردید به این معنی است که شما دچار مشکلات فراوانی بودید که این مشکلات در حال حاضر دیگر وجود ندارند . ممکن است به هر طریقی این مشکلات از زندگی شما خارج شده اند. این طریق می تواند خوب یا بد باشد . برای مثال ممکن است شما بدهکار بودید و فشار زیادی تحمل می کردید . این بدهکار به دو طریق می تواند حل شده باشد . یا شما به هر طریقی بدهی خودتان را داده اید و یا قادر به پرداخت نبودید و حالا در زندان هستید. در هر صورت شما نگران زندانی شدن خودتان بودید و حالا که زندانی هستید لااقل این نگرانی از بین رفته است .
به شما شلیک می شود
اگر در خواب ببینید که کسی می خواهد شما را با تیر بزند و به طرف شما شلیک می کند نشان دهنده این است که کسی می خواهد شما را دچار مشکلات مالی کند ولی هنوز موفق نشده است و شما او را به خوبی می شناسید .
اگر ببینید کسی در خانه شما شلیک می کند
اگر ببینید که کسی و یا دشمن وارد خانه شما شده است و اسلحه دارد و یا به سمت شما تیراندازی می کند به این معنی است که شما در محیط خانه احساس امنیت نمی کنید و کسی یا کسانی از نزدیکان شما ، برایتان دردسر درست می کند.
اگر از بالا به شما شلیک می شود
اگر در خواب ببینید که کسی از بالای پشت بام و یا حتی از هلیکوپتر و جنگنده به سمت شما شلیک می کند به این معنی است که کسی در حال تلاش برای ضربه زدن به شما است و شما این را می دانید ولی نمی توانید با او مقابله کنید .این فرد می تواند رئیس شما یا یکی از نزدیکانتان مانند پدر ، مادر و یا همسر شما باشد .
اگر در خواب ببینید از میدان جنگ فرار می کنید
اگر در خواب ببینید که در حال فرار از میدان جنگ هستید و یا ببینید که هواپیمای جنگی و یا هلیکوپتر به دنبال شما بود و شما فرار کردید و پناه گرفتید به این معنی است که کسی در حال تلاش برای ضربه زدن به شما بود ولی شما متجوه شدید و جلوی او را گرفتید و در حال حاضر آسوده هستید.
اگر کسی از پشت با تیر شما را بزند
اگر در خواب ببینید که از پشت تیر خوردید به این معنی است که به شما خیانت جنسی شده است و شما از این بابت تحت فشار روحی شدیدی قرار دارید.
سایر تعبیر خواب ها :
خواب دیدم برادرم با پدرم درحال بحث کردن بود بعد یه تفنگ کلت از جیبیش در آورد وبه سمت من شلیک کرد چندتا تیر به سر من خورد(اما گویا من میدونستم که تیرها منو نمیکشه)بعد خواهرم شروع کرد به گریه کردن من بهش گفتم نگران نباش ببین الان خوب میشم وهمونجا خوب شدم.*در بیداری برادر من یک دوستی داره که خواستگار من بوده وبنا به دلایلی کارمون نشد باهم وبرادرم رابط بین ما بود*
سلام خواب دیدم که من وخانممو میخوات بکشند انها دنبال ما بودند و ما فرار میکردیم انها ما را گیر انداختند میخواستند به ما شلیک کنند من جلو خانمم ایستادم تا انها به من شلیک کنند انها منو رگبار کردند من افتادم و بعد خانممو تیر زدند لطفا بگین تعبیر خواب چیه اخه من به فکر خانمم و دخترام هستم با اینکه خانمم ده سال از من بزرگتره همدیگرو دوست داریم من ۱۵ ساله بودم باش ازدواج کردم و حالا که سی وشش سالمه دو دختر ۱۹ و ۱۵ ساله دارم
ضمن عرض سلام من خواب دیدم که با خواهرم که خیلی یکدیگرو دوست داریم دعوام شد خواهر رفت و چند ساعت بعد در حالی یه تیربار باهاش بود اومد گفت میخوام بکشمت من که فکر میکردم شوخی میکنه پیراهنمو در اوردم و گفتم منو بزن ولی خواهرم من رگبار کرد و من رو زمین افتادم مادرم که خونه بود سریع اومد من سوراخ سوراخ دید با جیغ و گریه خواهرمو گفت چکارش کردی خواهرم گفت چیزی نشد فقط سوراخ سوراخش کردم
ضمن عرض سلام خواب دیدم خانمم و دوتا خواهراش و تروریستها گرفتن من و باجناقم که اسمش سجاد هست رفتیم نجاتشون بدیم که اونا ما رو گرفتن آنها اول من بردن گفتند حاضر خانمم و خواهراش و باجناقمو بکشم و خودمو نجات بدم منم قبول کردم و سراغ باجناقم رفتند او قبول نکرد بعد جریان به سجاد و خانمم و خواهراش گفتند اونا بهم بهم دو تا کلت دادن در حالی که خالی بودن و به خانمم و خواهراش و سجاد باجناقم چهار تا کلاش دادن بهم گفتند که اسلحه هاشون تیر ندارن اونا روبروم بودن و اسلحه هاشون سمتم گرفتن منم که خودمو پیروز می‌بدیدم دوتا ملتها رو طرفشان گرفتم شلیک که کردم دیدم خالیه اونا بهم شلیک کردن همینطور که عقب عقب می رفتم اونا هم سینه و شکممو‌سوراخ سوراخ میکردند و تیرها از کمرم در میومدن تا به سمت دیوار که رسیدم یه رامدگی تیز داشت که تا آخر در کمرم فرو رفت و از وسط شکمم دراومد بعد خانمم اومد و با یک تیر وسط پیشونیم زد و‌من مردم
من دینا هستم من خواب دیدم که تو ترکیه واسه زندگی با خانواده ام رفتم من البته 14 سالمه یه
خواهر 4 ماهه و یه داداش دارم بعدش ما تو شهر بودیم که نمیدونم چه کشوری بود پرچمش سفید خالی بود بعد به ما حمله کردن همه از سر پایینی مجبور بودیم بریم بالا که بهمون تیر نخوره مادرمم نمی تونست ابجیمو بگیره بغلش گذاشته بود تو کیفش مادر بزرگ من هم چادری با چادری ها کاری نداشتن من فکر کردم با اونا کاری ندارن منم رفتم پیش اونا دشمن نفس کم اورده بود در اخر هم به چادری ها شلیک کردن ولی من از دست همشون فرار کردم ولی در اخر با همسرم از دره افتادیم پایین
سلام من خواب دیدم از بیمارستان که توش کار میکردم اومدم بیرون که داداشم که پلیس بود رو دیدم و با هم قدم زدیم و یه صدای انفجار از پرتاب راکت یه هلیکوپتر اومد و مردم فرار میکردند و هلی کوپتر به رگبارشون بست ما پشت دوتا اتو بوس قایم شدیم بعد به تیر بار چی شلیک کردیم و برادرمم بهم به اسلحه واقعی داد و خودش با کسلسل دستی زد بهشون ولی باهاشون نمیدونم چرا برنورد نمیکرد در اخر فرار کردن و ما رفتیم دیدیم ساختمونی رو که زدن قرار بود حقوق اون روز منو بده
سلام، خواب دیدم یه هلیکوپتر جنگی روسی MIl MI 25 به من و خونه ما شلیک میکنه اولش انگار دنبال من بود اما بعد به همه شلیک کرد انگار پدرم تیر خورد اما اتفاقی براش نیوفتاد آخرشم هم تنها بودم و دنبال مادر و پدرم میگشتم
ضمن عرض سلام خواب دیدم که خانمم و دوتا خواهراش و سجاد باجناقم که ۲۴ سالشه و دو تا خواهرای سجاد و شش خانم دیگه که دوتاش از اقوام خانمم و چهارتای دیگه از دوستای خانمم بودن دنبال من هستند و میخواستن منو بکشن منم در حال فرار بودم که به یه تقاطع بزرگ در میان کوچه ها رسیدم ک چند کوچه بهش متصل بودن چند ماشین هم اونجا پارک بودندمن که فکر میکردم که از پشت سرم میان پشت یه ماشین مخفی شدم خانمم که میدونست که من اونجا مخفی شدم همه رو پخش کرد طوری که محاصره بشم و بهشون گفت که از دور بهم شلیک کنند ما بهم شلیک میکردیم تا اینکه دیدم که محاصره شدم بلند شدم خواستم اینایی که از اینطرف اومدن بزنم و بین ماشین ها برم بین شون گیر افتادم و از همه طرف بهم شلیک کردن ولی یه لحظه بین ماشین ها افتادم با اینکه ۲۱ گلوله خورده بودم ولی زنده بودم خانمم با یک بلندگو گفت که اگه زنده هستی اگه میخوای بیشتر از این سوراخ سوراخ نشی اسلحه هاتو بنداز تا زنده بمونی وگرنه بیشتر از این سوراخ سوراخ میشی من از دو تااسلحه ها یکی رو انداختم ولی میخواستم که اونا فکر کنند من تسلیم شدم ولی بعد اومدم بیرون با اسلحه ایی که داشتم بزنمشون من به سختی از بین ماشین ها بیرون رفتم بلند شدم یکی از دوستای خانمم گفت که شوهرت چه جون سخت سوراخ سوراخ شده ولی زنده است من که اسلحه تو دستم بود ولی چون دستم بین دو ماشین بود هیچکس نمی‌دید من یه لحظه دستمو آوردم بیرون آوردم ولی خانمم و خواهراش و دوستاش متوجه شدن بهم تیراندازی کردن من همینطور که رو زمین می افتادم تیر میخوردم و آخرین تیر وسط پیشونیم خورد و من کشته شدم همه نزدیکم اومدن ولی اسلحه هاشون سمتم بود یکی از دوستای خانمم گفت نترسین طوری که ما سوراخ سوراخش کردیم بعید میبینم که این ابکش زنده باشه باجناقم سجاد رو به خانمم کرد و گفت شوهرت خیلی باحال شده زن سجاد که خواهر خانمم میشد نگاه خوشگل همراه با لبخندی به سجاد کرد خواهر سجاد به سجاد گفت باید تابع خانمت باشی سجاد که خانمش رو در آغوش گرفته بود گفت میگه دیونم که با خانمم در بیفتام بعد گفت که مگه من دیونم من نمیخوام مثل باجناقم سوراخ سوراخ بشم خانمم گفت که اگه شوهرم مثل سجاد بود الان سوراخ سوراخ نبود و زنده بود و همگی یه نگاهی به بدن سوراخ سوراخم‌کردن و رفتند
دوست داشتم منم تو تیرباران کردنت سهیم باشم