نظرات درباره : تعبیر خواب تیراندازی » کشته شدن » جنگ » شلیک گلوله

امراله
ضمن عرض سلام خواب دیدم که خانمم و دوتا خواهراش و سجاد باجناقم که ۲۴ سالشه و دو تا خواهرای سجاد و شش خانم دیگه که دوتاش از اقوام خانمم و چهارتای دیگه از دوستای خانمم بودن دنبال من هستند و میخواستن منو بکشن منم در حال فرار بودم که به یه تقاطع بزرگ در میان کوچه‌ ها رسیدم ک چند کوچه بهش متصل بودن چند ماشین هم اونجا پارک بودندمن که فکر می‌کردم که از پشت سرم میان پشت یه ماشین مخفی شدم خانمم که میدونست که من اونجا مخفی شدم همه رو پخش کرد طوری که محاصره بشم و بهشون گفت که از دور بهم شلیک کنند ما بهم شلیک می‌کردیم تا اینکه دیدم که محاصره شدم بلند شدم خواستم اینایی که از اینطرف اومدن بزنم و بین ماشین ها برم بین شون گیر افتادم و از همه طرف بهم شلیک کردن ولی یه لحظه بین ماشین ها افتادم با اینکه ۲۱ گلوله خورده بودم ولی زنده بودم خانمم با یک بلندگو گفت که اگه زنده هستی اگه میخوای بیشتر از این سوراخ سوراخ نشی اسلحه هاتو بنداز تا زنده بمونی وگرنه بیشتر از این سوراخ سوراخ میشی من از دو تااسلحه ها یکی رو انداختم ولی میخواستم که اونا فکر کنند من تسلیم شدم ولی بعد اومدم بیرون با اسلحه ایی که داشتم بزنمشون من به سختی از بین ماشین ها بیرون رفتم بلند شدم یکی از دوستای خانمم گفت که شوهرت چه جون سخت سوراخ سوراخ شده ولی زنده است من که اسلحه تو دستم بود ولی چون دستم بین دو ماشین بود هیچکس نمی‌دید من یه لحظه دستمو آوردم بیرون آوردم ولی خانمم و خواهراش و دوستاش متوجه شدن بهم تیراندازی کردن من همینطور که رو زمین می افتادم تیر میخوردم و آخرین تیر وسط پیشونیم خورد و من کشته شدم همه نزدیکم اومدن ولی اسلحه هاشون سمتم بود یکی از دوستای خانمم گفت نترسین طوری که ما سوراخ سوراخش کردیم بعید میبینم که این ابکش زنده باشه باجناقم سجاد رو به خانمم کرد و گفت شوهرت خیلی باحال شده زن سجاد که خواهر خانمم میشد نگاه خوشگل همراه با لبخندی به سجاد کرد خواهر سجاد به سجاد گفت باید تابع خانمت باشی سجاد که خانمش رو در آغوش گرفته بود گفت میگه دیونم که با خانمم در بیفتام بعد گفت که مگه من دیونم من نمیخوام مثل باجناقم سوراخ سوراخ بشم خانمم گفت که اگه شوهرم مثل سجاد بود الان سوراخ سوراخ نبود و زنده بود و همگی یه نگاهی به بدن سوراخ سوراخم‌کردن و رفتند
پاسخ دادن
ندا در پاسخ به : امراله
دوست داشتم منم تو تیرباران کردنت سهیم باشم
پاسخ دادن
فرزاد
سلام، خواب دیدم یه هلیکوپتر جنگی روسی MIl MI 25 به من و خونه ما شلیک میکنه اولش انگار دنبال من بود اما بعد به همه شلیک کرد انگار پدرم تیر خورد اما اتفاقی براش نیوفتاد آخرشم هم تنها بودم و دنبال مادر و پدرم میگشتم
پاسخ دادن
مصطفی
سلام من خواب دیدم از بیمارستان که توش کار میکردم اومدم بیرون که داداشم که پلیس بود رو دیدم و با هم قدم زدیم و یه صدای انفجار از پرتاب راکت یه هلیکوپتر اومد و مردم فرار میکردند و هلی کوپتر به رگبارشون بست ما پشت دوتا اتو بوس قایم شدیم بعد به تیر بار چی شلیک کردیم و برادرمم بهم به اسلحه واقعی داد و خودش با کسلسل دستی زد بهشون ولی باهاشون نمیدونم چرا برنورد نمیکرد در اخر فرار کردن و ما رفتیم دیدیم ساختمونی رو که زدن قرار بود حقوق اون روز منو بده
پاسخ دادن
دینا
من دینا هستم من خواب دیدم که تو ترکیه واسه زندگی با خانواده ام رفتم من البته 14 سالمه یه خواهر 4 ماهه و یه داداش دارم بعدش ما تو شهر بودیم که نمیدونم چه کشوری بود پرچمش سفید خالی بود بعد به ما حمله کردن همه از سر پایینی مجبور بودیم بریم بالا که بهمون تیر نخوره مادرمم نمی تونست ابجیمو بگیره بغلش گذاشته بود تو کیفش مادر بزرگ من هم چادری با چادری ها کاری نداشتن من فکر کردم با اونا کاری ندارن منم رفتم پیش اونا دشمن نفس کم اورده بود در اخر هم به چادری ها شلیک کردن ولی من از دست همشون فرار کردم ولی در اخر با همسرم از دره افتادیم پایین
پاسخ دادن
مهرداد
ضمن عرض سلام خواب دیدم خانمم و دوتا خواهراش و تروریستها گرفتن من و باجناقم که اسمش سجاد هست رفتیم نجاتشون بدیم که اونا ما رو گرفتن آنها اول من بردن گفتند حاضر خانمم و خواهراش و باجناقمو بکشم و خودمو نجات بدم منم قبول کردم و سراغ باجناقم رفتند او قبول نکرد بعد جریان به سجاد و خانمم و خواهراش گفتند اونا بهم بهم دو تا کلت دادن در حالی که خالی بودن و به خانمم و خواهراش و سجاد باجناقم چهار تا کلاش دادن بهم گفتند که اسلحه هاشون تیر ندارن اونا روبروم بودن و اسلحه هاشون سمتم گرفتن منم که خودمو پیروز می‌بدیدم دوتا ملتها رو طرفشان گرفتم شلیک که کردم دیدم خالیه اونا بهم شلیک کردن همینطور که عقب عقب می رفتم اونا هم سینه و شکممو‌سوراخ سوراخ میکردند و تیرها از کمرم در میومدن تا به سمت دیوار که رسیدم یه رامدگی تیز داشت که تا آخر در کمرم فرو رفت و از وسط شکمم دراومد بعد خانمم اومد و با یک تیر وسط پیشونیم زد و‌من مردم
پاسخ دادن
علی
ضمن عرض سلام من خواب دیدم که با خواهرم که خیلی یکدیگرو دوست داریم دعوام شد خواهر رفت و چند ساعت بعد در حالی یه تیربار باهاش بود اومد گفت میخوام بکشمت من که فکر میکردم شوخی میکنه پیراهنمو در اوردم و گفتم منو بزن ولی خواهرم من رگبار کرد و من رو زمین افتادم مادرم که خونه بود سریع اومد من سوراخ سوراخ دید با جیغ و گریه خواهرمو گفت چکارش کردی خواهرم گفت چیزی نشد فقط سوراخ سوراخش کردم
پاسخ دادن
محمد
سلام خواب دیدم که من وخانممو میخوات بکشند انها دنبال ما بودند و ما فرار میکردیم انها ما را گیر انداختند میخواستند به ما شلیک کنند من جلو خانمم ایستادم تا انها به من شلیک کنند انها منو رگبار کردند من افتادم و بعد خانممو تیر زدند لطفا بگین تعبیر خواب چیه اخه من به فکر خانمم و دخترام هستم با اینکه خانمم ده سال از من بزرگتره همدیگرو دوست داریم من ۱۵ ساله بودم باش ازدواج کردم و حالا که سی وشش سالمه دو دختر ۱۹ و ۱۵ ساله دارم
پاسخ دادن
mina
خواب دیدم برادرم با پدرم درحال بحث کردن بود بعد یه تفنگ کلت از جیبیش در آورد وبه سمت من شلیک کرد چندتا تیر به سر من خورد(اما گویا من میدونستم که تیرها منو نمیکشه)بعد خواهرم شروع کرد به گریه کردن من بهش گفتم نگران نباش ببین الان خوب میشم وهمونجا خوب شدم.*در بیداری برادر من یک دوستی داره که خواستگار من بوده وبنا به دلایلی کارمون نشد باهم وبرادرم رابط بین ما بود*
پاسخ دادن