سلام من خواب دیدم تو اتاقم بودم که عکسی روی دیوار بود که مطمئن بودم پشتش عکس های بچگی منه وقتی عکسارو دیدم خوشحال شدم بعدش یه بچه رو روی تاغچه دیدم که چهار دست و پاست مطمئن بودم که اون منم چشماشو دیدم و از خودم تعریف کردم. وقتی گفتم بیا اون بالش برداشت و به سمتم پرید و محکم گلومو گرفت دستاش سرد بود روش انگار خاک مرده بود بهش گفتم کاریت ندارم ولم کن اما داشت خفم میکرد وقتی بیدار شدم پتو دور گردنم پیچیده بود.
پاسخ دادن
خواب دیدم روی یه درخت انجییر دوتا مردکه دور گردنشون بند یا طناب بسته شدند
واونها روی اسب ودر حال خفه شدن هستن که من با چاقوی که در دست دارم بند رو از گردن اونها پاره میکنم و در ضمن بنده متعهل هستم
پاسخ دادن
من خواب دیدم دزد کسی را خفه کرده
پاسخ دادن
سلام من خواب دیدم چند نوع مختلف حیوان زندانی شدن و فقط فیل ها و شیر ها رو یادمه گله فیل بود از کوچیک تا بزرگ همینطور شیر
بعد شیر ها به فیل ها حمله کردن
بعدش ی شیر خیلی بزرگ اومد دنبالم تو جنگل
بعدش ی شیر کوچیک تبدیل شد و دنبال کردم میخواست بگیرتم ک ی موجود گازش گرفت و بخشی از پوست بدنش کنده شد بعد من اون موجود رو داشتم خفه میکردم ک ی شیر بزرگ اومد باز میخواست بگیرتم ک من وایسادم و رامش کردم بعد بهم سواری داد و من پشم هاشو ناز میکردم
پاسخ دادن
سلام یه برادر بزرگ تر دارم ۳۴ ساله بنام امید خیلی بچه سختی کشیده و روحی و روانی مشکلات داره و خودم ۲۸ سالمه نامم امین.این برادرم رو یکساله که از خانواده جدا شده به اسم کار رفته و خبری جز تلفن کردن ازش نداریم و نمیدونیم چکار میکنه پسر زرنگی هم نیست و نگرانشیم(به گروهی مثل گلکوئیست و شبکه ای وارد شده و ۷۰ میلیون پارسال از ما پول گرفت و رفت)حالا میخواییم برگرده بر نمیگرده..در خواب دیدم ک تو اتاق بودیم و او مارو اذیت میکرد و انگار میخواست به شوخی مارو اذیت کنه منم پریدم روش و دو تا دستاش رو با دستام گرفتم که بگم زورم بهت میرسه ها چرا اذیت میکنی بعد زانو هام رو گذاشتم رو دستاش تا نبض دستاش رو قطع کنم دیدم چشماش بنفش شد و برادرم لبخندی زد ک داری خفم میکنی و انگار بدش نمیومد راحت شه یه دستم رو شل کردم رنگ چشم اون دست عادی شد گفت ولم کردی؟؟دوباره فشار دادم بنفش شد این دفعه زور بیشتری زدم و بنفش چشاش پررنگ شد برای اینکه زودتر خلاصش کنم همه زورم را زدم و مادرمم کنارم بود گفتم مادر زانوم رو فشار بده تا زودتر امید را خلاص کنیم بعد گفتم پشت کمرم را فشار بده بعد تموم شد.وقتی فهمیدم او را خفه کردم بوسیدمش و گفتم امید رفتی؟با چشم بسته گفت اره گفتم درد داشت مردنت یا نه گفت نه و دیگه چیزی نگفت و خوابید.
پاسخ دادن
سلام
من ميخوام يه داستاني رو بگم كه خواب ديدم
من مادر زن سابقم توي خواب ديدم كه انگار از يه نورگير سقفي دستاشو بسمت من دراز كرده و زبونش هي ميندازه بيرون و ميخواد منو انگار دستش بهم برسه كه خفه كنه و من اين خواب رو جوري ميديدم كه انگار واقعي بود ميخوان بدونم تعبيرش چي ميشه لطفا كمكمون كنيد
و اينك اينك بدونيد كه ما تو شرف طلاق هستيم و روز اخر كه اومد وسيله هاش رو برد مادرش خ ناله و نفرين كرد
مقصر هم دخالت نابجا خودشون بود و يسري از رفتارهاي دخترشون بود ك نشد باهاش زندگي كنم من هيچي براش كم نزاشته بودم
محبت ميكنيد اين. بمن پاسخ بديد مممنون
پاسخ دادن